درباره وبلاگ آرشیو وبلاگ
لینک های ویژه لوگو آمار وبلاگ
آقاشیر صلوات صلوات صلوات علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم یکشنبه 93 آبان 11 :: 11:33 عصر :: نویسنده : آقاشیر
عجب هنگامه بر پاست به عاشورا چه غوغاست ؟ کنار قتلگاه، حسین، در ناله زهراست یکی افتاده بر خاک یکی غلتیده در خون یکی فرقش شکسته یکی قنداقه گلگون یکی افتان و خیزان نهاده سر به هامون یکی صد پاره جسمش به روی خاک صحرا
عجب هنگامه بر پاست به عاشورا چه غوغاست ؟ کنار قتلگاه، حسین، در ناله زهراست یکی لب تشنه راسش ، جدا گشته ز پیکر یکی شیون نماید، ز داغ شش برادر یکی از تشنه کامی، زند بر سینه و سر غبار آلوده خورشید ، غبار آلوده خورشید، چو تشت خون هویدا یکی آتش گرفته ، خیامه تا قریش یکی بنشسته نیزه، به قلب نازنینش یکی افتاده دستِ، حماسه آفرینش ز عباس دلاور ، نفر کم مانده بر جاست
یکی سر را نهاده ، به روی بستر خاک یکی فریاد و آهش ، رسد بر چرخ افلاک یکی خون مینماید ، زگوش دختران پاک نوای وا حسینا ، نوای وا حسینا ، به اوج عرش اعلا سری بر نوک نیزه ، سری بر نوک نیزه ، به صحرا خون چکاند ز روی نیزه چشمش، به نعش نوجوان است زمانی دیده گانش، به سمت کودکان است گهی از لعل خشکش ، کلام عشق گویاست زچشم آسمان خون ،زچشم آسمان خون ،همی ریزد چو باران رود بر بام گردون، هیاهوی سواران کند گوش فلک کر ، خروش نیزه داران سر سالار خوبان ، به روی نیزه پیداست ، به روی نیزه پیداست
عجب هنگامه بر پاست به عاشورا چه غوغاست ؟ کنار قتلگاه، حسین، در ناله زهراست کنار خیمگاهی ، جوانی رفته از هوش زنی با قامت خم ، سرش دارد در عاقوش گهی آتش نماید ، ز گرد خیمه خاموش ز اولاد پیامبر ، ز اولاد پیامبر ، فقط سجاد ، تنهاست
شهیدان پاره پاره ، چو برگ گل به گلزار شکسته استخوان ها ، به زیر سم اسبان به خون گشته شناور ، حسین با جمله انصار معلم دیده گریان ، معلم دیده گریان ، ز فرزندان زهراست موضوع مطلب : |
||